نوشته: میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)
تو بهتر می دانی!
تو مشاوره را قبول نداری، حرفی نیست؛ شاید تو از همه عالم بهتر می دانی؛ شاید نه، خودت بهتر تصمیم می گیری؛ پس خانواده ات نزد من چه می کنند؟ چطور عقل تو نتوانست مشکل را حل کند.
یادت می آید چنان لیوان را پرت کردی که شکس و دست فرزندت به شدت خونریزی کرد!!؟ و خودت با حمله قلبی مواجه شدی؟
یادت می آید گفتی فقط باید با کابل ببندمش و او را بزنم!؟
می دانی چرا این ها را می گویی؟
چون تو از همه عالم بیشتر عصبانی می شوی و باز هم حاضر نیستی نزد مشاور بیایی.
تو حتی نفهمیدی نوجوانی که آن اندازه تو را عصبانی می کند شاید نیاز به مشورت با متخصص دارد، اختلالات خلقی فرزندت را درک نمی کنی؟ تو از نیازهای پزشکی او در سن رشد آگاهی نداری، تو بیش فعالی را نشناختی.
تو هر چه را بفهمی، چه سیم کشی ساختمان باشد چه لوله و اتصالات و چه پیتزافروش خوبی باشی یا مدیر عامل یک کارخانه، فرقی نمی کند
تو یک چیز دیگر را هم نفهمیدی؛ اینکه روابط اعضای خانواده چه محبت آمیز چه خشن، بر یکدیگر اثر می گذارد و فرزندت، تو را معرفی می کند به:
مهد کودک، مدرسه، ابتدایی! راهنمایی!دبیرستان! گواهینامه و رانندگی! دانشگاه، مواد مخدر، جنس مخالف، ازدواج (به میل خود)! محیط شغل! ستیز با قوانین جامعه! و البته اگر دلت خوش بود که تا زمان مدرسه مادر را احضار می کردند بدان و آگاه باش که از جایی توی پدر را احضار خواهند کرد...
آن موقع سر و کارت با مشاور به این راحتی نیست و شاید دیگر جای امیدواری نباشد.
عروست هم که حالا سر عقل آمده خیلی زرنگ باشد پسرت را بر دل خودت می گذارد و ... باقی ماجرا!
راستی! حال قلبت چطور است!؟ دیابت!؟ فشار خون!؟ چکاپ رفتی!؟
طنز تلخی است نه!؟ مخاطب گرامی ناراحت نشوید چاره ای نمانده جز به تلخی درد واقعیت ذکر کردن.
پذیرش کلینیک مشاوره شرق تهران: 02177249607