شخصیتهای نابالغ چه نشانه هایی دارند؟

شخصیتهای نابالغ چه نشانه هایی دارند؟

شخصیتهای نابالغ چه نشانه هایی دارند؟ شخصیت های نابالغ چطور شکل می گیرند؟

در بحث پیشین به موضوع خویشتن داری پرداختیم که شرح آن را در پست قبل می توانید ملاحظه کنید.

واقعیت این است که وقتی خویشتن داری ضعیف باشد حتما از یک ثبات شخصیتی و هیجانی ضعیف حکایت می کند که تحت تاثیر برخی متغیرها مثل نوع حوادث زندگی و تجربه های منفی شخص از گذشته و سن پایین قرار دارد.

این موضوع سبب می شود که شخصیت قوی شکل نگیرد و یا با شخصیتی رو به رو باشیم که البته در حال رشد است و زمان می خواهد و کمک که طبعا مشاوره، آموزش، مطالعه و تجربه به شکل گیری آن یاری می رساند. 

حال اگر در این مقطع حساس، الگوهای مناسبی(در درجه اول والدین) پیرامون افراد نباشند، احتمال شکل گیری شخصیتی با محوریت فاکتورهای منفی یا نگرش های ناکارآمد و نابالغ وجود دارد.

این روزها حتی برخی افرادِ پیرامون خانواده، وقتی می بینند پدر و مادر الگوی مناسبی برای جوانشان نیستند چنان نقش حمایتی به خود می گیرند و افراط می کنند که خطر دیگری در کمین یک جوان ایجاد می شود.

یعنی به جای اینکه شاهد رشد و پیشرفت یک فرد نیازمند به کمک باشیم شاهد ابراز مشکلات دیگری خواهیم شد.

فرشته های خرابکار

این "افراد پیرامونی"  که به تدریج هسته مرکزی یک زندگی را تشکیل می دهد معمولا جنس مخالف هستند در نقش دوست، همسایه، همکار، مدیر و صاحب کار که به ایفای نقش می پردازند، گاهی به تعبیر من "فرشته های خرابکار" هستند تا ناجی!

شما غریق نجات را می شناسید؛ نیروهای امدادی را دیده اید،

آیا این را هم دیده اید که پس از عملیات نجات و امداد تا داخل اتاق خواب ما هم بیایند و با ما همبستر هم بشوند و نیازهای مالی ما را برطرف کنند و دوا و درمان مان را هم بر عهده بگیرند و ... نازمان هم بکنند؟

اما هستند افرادی که به قصد کمک به حمایت دیگری تمام مراحل فوق را انجام می دهند!

-شاید برخی بگویند چه خوب، خدا برساند برای ما، بله اگر شخصیتهای بیمار و سوءاستفاده کننده ای هستید بلکه خدا برای شما برساند!-

کار به جایی می رسد که اگر روزی فرد نیازمند به کمک بخواهد مستقل رفتار کند، دیگر نمی تواند یا اگر او بخواهد، مراقبش قادر به جدایی نیست.

پس چه کمکی جز ضعیف کردن و کشتن یک نفر دیگر!

وقتی "من" کافی نیستم....

افراط در محبت و حمایت چه توسط والدین چه افراد دیگر، منجر به شکل گیری بیماریهای شخصیتی  می شود که فقط یکی از این مشکلات بروز شخصیتهای نمایشی(هیستریونیک) است.

در مراتب خفیف تر از یک اختلال شخصیت، ویژگیهایی را در افراد می بینیم که به دنبال همین محبتهای افراطی یا فقر محبت و حمایت ایجاد می شود. یعنی اینکه چنین افرادی در مواجهه با مشکلات، واکنشهای هیجانی بالا، از کاه کوه ساختن و جا زدن به جای مواجهه با چالش ها را از خود نشان می دهند چون همیشه کسی را داشته اند که به آنها امید می داده و مشکلاتشان را حل می کرده است.

در روابط همسران، همسر چنین اشخاصی گلایه می کند که پشتکار کافی ندارد، زود ناامید می شود، از من می خواهد دلداری و روحیه بدهم، من هم چنین کاری را می کنم اما تا کی و چقدر؟ 

خسته شده ام. من هم نیاز به حمایت و دلگرمی دارم.

اینجاست که ضعفهای شخصیتی خود را نشان می دهد، که شاید تا پیش از ازدواج آشکار نبود.

از این روست که توصیه می شود پیش از ازدواج و مسئولیتهای سنگین دیگر.

افراد از طریق مطالعه و آزمونهای شخصیت به خودشناسی و تحلیل شخصیت برسند و نقاط ضعف خود را برطرف کنند.

سپس وارد مرحله ی بعدی زندگی بشوند یا لااقل پس از مواجه شدن با بازخورهای منفی از سوی شریک زندگی ، به فکر رفع مشکلات از طریق مراجعه به روانشناس و مشاور باشند. تا دست کم وی هم دلگرم پیگیری همسرش باشد.

پذیرش کلینیک مشاوره شرق تهران: 02177249607  --  02177450159

نشانی کلینیک: میدان رسالت - خیابان هنگام- خیابان فرجام- بعد از میدان صدم- ساختمان پزشکان نگین-طبقه 5 واحد 20