امین میرموسوی
مشاور و روانشناس و موسس کلینیک
هــرم ارزشمنـدیِ خــود
هرم ارزشمندیِ خود بر این اساس تهیه شده است که به جای اینکه خودمان را بر اساس افکار، رفتار و جنبه های ظاهری خود مثل قیافه بسنجیم و به این شکل دنبال عزت نفس باشیم، بیاییم احساس ارزشمندی را در اعماق درون و روحمان ایجاد کنیم
بنابراین با اینکار به جای اینکه با ایجاد "نقاب ساختگی" یا همسو بودن با یک "خودِنادرست"، خود ارزشمندی بسازیم، خواهیم دانست که بودیم و چه کسی می توانیم باشیم.
اولین قسمت این هرم، خودآگاهی است که باعث می شود خود را به درستی ببینیم.
مرحله ی بعدی پذیرش خود است که باعث می شود آنچه را که می بینیم بپذیریم و در نهایت عشق به خویشتن است که باعث می شود آنچه هستیم و آنچه می توانیم باشیم را گرامی بداریم.
این عوامل منجر به ایجاد حس خود ارزشمندی قوی می شود.
خود آگاهی
خودآگاهی یعنی تمایل به شناخت کامل خود، دیدن ضعف ها و توانمندیها، ویژگیها، روابط، ارزشها و معنای شکست در زندگی
به اعتقاد من پیش از آنکه وارد مراحل مهم زندگی مثل ازدواج، برعهده گرفتن مسئولیتهای مهم مثل مدیریت بشویم بـاید و بـاید خودمان را بشناسیم، جنبه های مختلف شخصیت مان تحلیل شده باشد.
پس از تحلیل در صدد ارتقای جنبه های مثبت شخصیت و بهبود ضعفهای درون باشیم.
پذیرش خود
پس از آنکه خود را به طور کامل شناختید باید آنچه از این شناخت حاصل شده را بپذیرید.
برخی افراد نمی توانند نقاط ضعف خود را بپذیرند!
این موضوع به شیوه های مختلف برای مــا مشاوران آشکار می شود مثلا یکی از این شیوه ها، دفاعهای مراجعان هست که مانع از پذیرش نقاط ضعف می شود.
ترس از مواجه شدن با ضعفها، بسیار در نزد مرد زیاد است شاید یکی بگوید من هیچ اِبـایی از پذیرش نقاط ضعف خود ندارم. اما زمانی که با بحرانی مواجه می شوند، ازرو برو شدن می ترسند و مثلا در مورد مسائل بین فردی، به جای پذیرش ضعف، مدام در تلاشند سهم نفر مقابل را ببیند تا سهم خود!
پس عملا ما در پیشرفتهای زندگی خود به جایی نمی رسیم اگر این مرحله کامل نشود
خود را دوست داشتن و عشق به خود
در نهایت باید آنچه پذیرفته اید را دوست داشته باشید.
عشق به خود شامل مهربانی، شفقت و مورد علاقه واقع شدن است.
به عنوان مثال کسی که مدام برای دیگران کار می کند و در خدمت دیگران است حتی اگر از این خدمت خوشحال شود در نهایت چـوبِ "زیادی حمایتگر بودن" را می خورد!
کسی که به شدت عاشق است، خود را فراموش کرده و در خدمت نفر مقابل است، این شخص هم آسیب می بیند، دیر یا زود!
خودارزشمندی
در صورت طی کردن مراحل فوق، این پتانسیل را خواهیم داشت که به خودارزشمندی برسیم و رسیدن به این موضوع، فرایندی زودهنگام نیست.
ایمان داشتن به خود، به خصوص که در بحران ها قابل سنجش است یکی از راههای استحکام "خود" است، متزلزل نشدن در بحرانها، به خود دشنام ندادن، سرزنش نکردن خود، نشان از شکل گیری خودارزشمندی دارد.
پذیرش کلینیک مشاوره:02177249607 -- 02177450159
نشانی: میدان رسالت -خیابان هنگام- خیابان فرجام- بعد از میدان صدم- ساختمان پزشکان نگین-طبقه 5- واحد20
*انتشار مقاله ها و مطالب این وبلاگ و وبلاگهای مشابه این نویسنده در سایتهای دیگر منوط به اجازه از مدیر وبلا گ و نویسنده می باشد.*
نوشته: امین میرموسوی( مشاور و موسس کلینیک)
ما گپ نمی زنیم
(کلاهی که سرمان رفت)
نفس عمیقی کشید. انگار خالی شده بود ذهنش؛
خالی که نبود،
به هم ریخته بود، به هر حال آرام نبود؛ درخواست یک لیوان آب کرد.
اما چه آب نوشیدنی!! این روزها یک لیوان آب خوردن هم لذتی ندارد، بلکه مثل بقیه کارهایی که با سرعت از صبح تا شب به دنبال انجامش هستیم، نوشیدن جرعه ای آب هم انگار رفع تکلیفی است دیگر، مثل سایر تکلیف های روزمره
کمی سکوت می کند تلاش می کند تا ذهنش منسجم شود، گویی همه را می خواهد یک جا بیان کند تا از شرش خلاص شود
مثل یک تکه زباله، چون این روزها مدام افکار درهمش را نشخوار می کند نمی داند از کدام یک شروع کند، فعلا از دکمه ای که از پیرهنش باز مانده بود، شروع کرد!!
همه چیز مثل سالادی درهم شروع شد، کم کم جمع و جور شد حالا کمی احساس مسلط بودن و تمرکز می کرد نه فقط تمرکز فکری، تمرکز روی احساسش، هیجان های پر فراز و نشیبش، با وجودی که حفظ ظاهر می کرد، با آن هیبت مردانه، اشکهایش سرازیر شد. چه گریه ای، چه های هایی...
های های گریه یک مرد را شاید فقط جنس خودش بشنود و ببیند نه همسرش!
سرتان را درد نیاورم، همه ی آنچه که گفتم بوی غریبی و فاصله می داد، فاصله عاطفی بین خودش با همسرش، خودش با فرزندانش؛
چون شب، همان دیرزمانی که همسرش با نارضایتی چشم به راه است همان دیرزمانی است که آن هم با خستگی، صبح می شود و دوباره...
همه اش این نیست و همیشه این نیست؛
یقینا ثانیه ها و دقایقی وجود دارد نه برای خواب، برای گپ زدن، گوهری که نباید بگذاریم به فراموشی سپرده شود. آنقدر ناب است که می توان گوهر نامیدش؛ تعریف این گوهر ساده است به سادگی یک گفتگوی خودمانی، راحت، و فرح بخش؛
به همان سادگی که زمانی در کافه های شهر آثارش حک شد، نه در کافه، که در دل؛
کافه که بهانه ای بود برای گپ زدن؛ اکنون چقدر برای زنده نگه داشتنش می کوشید؟
زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود(سهراب سپهری)
پذیرش کلینیک:02177249607 -- 02177450159
نشانی کلینیک مشاوره شرق تهران: میدان رسالت- خیابان هنگام- خیابان فرجام- بعد از میدان صدم- ساختمان پزشکان نگین-طبقه 5 واحد 20
از ازدواج با "بعضی ها" خودداری کنید؟
نوشته: میرموسوی(مشاور و موسس کلینیک)
"گفتگوی خوب" یکی از مهم ترین مسائلی است که به پایداری رابطه کمک می کند. اما ظاهرا بعضی ها نمی خواهند تغییر کنند، بعضی ها ویژگی هایی که کمک می کند تا یک رابطه بهتر فهمیده شود را ندارند، شاید استعداد خوبی در درک زناشویی ندارند، اما به هر حال "خانواده ی بعضی ها" دست به کار می شوند تا فرزندشان ازدواج کند؛ چرا؟ چون معتقدند پسرم یا دخترم در سن ازدواج است! این شروع مشکلات "بعضی ها" است.
این افراد نام و نشانی ندارند از معروفیتی برخوردار نیستند. نمی شود به طور یقین گفت که از خانواده های سنتی هستند. ولی خصلت های بدی دارند که نسل من(نویسنده) باید در تشخیص آنها حرفه ای شود و از ازدواج با آنها خودداری کند.
مشکلات این افراد بسیار است که فقط در گفتگو بر سر مسائل اساسی آشکار می شود و این روزها بیشترین پرونده های کلینیک ها را در بر می گیرد. ویژگی هایی از قبیل :
برچسب زدن، تفسیر اشتباه از صحبت ها، قضاوت سریع، متعصب بودن( صرفا به معنی پافشاری روی طرز تفکر خود)، نداشتن توانایی در فهم شریک زندگی، هوش هیجانی ضعیف، از کوره در رفتن های پی در پی، ضعف در مهارت کنترل هیجان، سواد فرهنگی و مطالعاتی ضعیف، باعث بروز چالش هایی می شود که گاها حل نشدنی است.
به احتمال بسیار زیاد این ها همان افرادی هستند که بعد از صحبت های مشاور، یک مشاور فقط این طور نتیجه می گیرد: نرود میخ آهنین در سنگ!
تلفن پذیرش: 02177249607